.
به یاد ابوالفضل سپهر
..
او که در آتش عشق مولایش ابا عبدالله الحسین علیه السلام می سوخت
او که یاد و خاطرۀ شهیدان را می سرود
یاد و خاطرۀ کبوتران خونین بال کربلای جبهه ها
و تمام سرمایه اش اخلاص بود و اشعارش !
و حال قسمتی از شعر قلب زمین سرودۀ ابوالفضل سپهر :
.
آی دونه دونه دونه
نون و پنیرو پونه
قصه بگم براتون ؟
قصه ای عاشقونه ؟
.
یه وقت نگین دروغه
یه وقت نگین که وهمه
اون که قبول نداره
نمی تونه بفهمه
.
بریم به اون فصلی که
اوج گرمی ساله
ماجرای قصه مون
داخل یک کاناله
.
کانالی که تو این دشت
مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال
پر از میدون مینه
.
کانالی که تو این دشت
مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال
ببین چه دلنشینه
..
..
اون یکی پا نداره
روی زمین افتاده
اون یکی رو ببینین
چقدر قشنگ جون داده
.
رنگ و روی اون یکی
از تشنگی پریده
همون که روی پاهاش
سر دو تا شهیده
.
.
.
اونجا که نوزده نفر
کنار هم خوابیدن
ببین چقدر قشنگن
تمامشون شهیدن
.
یکی ازش خون میره
ببین چقدر آرومه
فکر میکنم که دیگه
کار اونم تمومه
مجتبی پا نداره
سر علی شکسته
مجید دمر افتاده
کریم به خون نشسته
.
گلوله و گلوله
انفجار و انفجار
پاره های بچه ها
قاب شده روی دیوار
.
.
.
هر جا رو که می بینی
دلاوری افتاده
هر جا جگر گوشۀ
یه مادری افتاده
.
... ادامه دارد منبع: کتاب دفتر آبی
.
شهدا را یاد کنید با یک صلوات
**********************
|